ارکــان حـج


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 10 مهر 1392
بازدید : 609
نویسنده : aman

 


ارکــان حـج
: 

۱ـ نیت: به دلیل فرموده خداوند متعال: وَمَا أمِرُوا إلاَّ لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ. (بینه/۵) در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حق‌گرایانه خدای را عبادت کنند و تنها شریعت او را آیین (خود) بدانند.

و پیامبر فرمود: إنما الأعمال بالنیات.[۱] قبول و صحت اعمال به نیت بستگی دارد.

 

 

۲ـ وقوف در عرفه: به دلیل فرموده پیامبر: الحج عرفة[۲] حج، عرفه است. و به دلیل حدیث عروه طایی که گوید: در مزدلفه هنگامی که پیامبر برای ادای نماز خارج شد نزد ایشان آمدم، گفتم ای رسول خدا من از دو کوه طی (سلمی و إجا) آمده‌ام شترم را ناتوان و خودم ارا خسته کرده‌ام. به خدا قسم هیچ کوهی را پشت سر نگذاشته‌ام مگر اینکه بر آن توقف کرده‌ام، آیا حج من صحیح است؟ پیامبر فرمود: من شهد صلاتنا هذه، ووقف معنا حتی ندفع، و قد وقف قبل ذلک بعرفة لیلا أو نهارا فقد تم حجه و قضی تفثه.[۳] کسی که با ما در این نماز (صبح در مزدلفه) حاضر شود و تا وقتی که حرکت کنیم توقف کند و قبل از آن در عرفه چه شب یا روز توقف کرده باشد، حجش کامل و مناسکش را انجام داده است.

 

۳ـ بیتوته کردن در مزدلفه تا طلوع فجر و خواندن نماز صبح در آنجا: به دلیل فرموده پیامبر به عروه در حدیث قبل: من شهد صلاتنا هذه، و وقف معنا حتی ندفع، و قدوقف قبل ذلک بعرفة لیلا أو نهارا، فقد تم حجه و قضی تفثه.[۴]

 

۴ـ طواف إفاضه: به دلیل فرموده خداوند متعال: وَلِیَطَّوَفُوا بِالبَیتِ العَتِیقِ. (حج/۲۹) و خانه قدیمی (بیت‌الله) را طواف کنند.

و عایشه رضی الله عنها روایت است: حاضت صفیة بنت حیی بعد ما أفاضت، قالت: فذکرت ذلک لرسول الله، فقال: أحابستنا هی؟ قلت: یا رسول الله، إنها قد أفاضت، و طافت بالبیت. ثم حاضت بعد الإفاضة. قال: فلتنفر إذن.[۵] صفیه بنت حیی بعد از طواف افاضه عادت ماهیانه شد، (عائشه) گوید: پیامبر را در جریان گذاشتم، فرمود: آیا او نگهدارنده‌ی ما (از برگشتن به مدینه) است؟ گفتم ای رسول خدا او (طواف) افاضه را انجام داده و بعد از آن قاعده شده است، پیامبر فرمود: در این صورت (از منی به طرف مدینه) خارج شود.

بنابراین، فرموده پیامبر «آیا او نگهدارنده‌ی ما است» دلالت می‌کند بر اینکه این طواف واجب است، و آن (طوال افاضه) نگهدارنده و حبس کننده کسی است که آن را انجام نداده تا آن را انجام دهد.

 

۵ـ سعی بین صفا و مروه: به دلیل سعی پیامبر و نیز فرموده او: اسعوا فإن الله کتب علیکم السعی.[۶]سعی (بین صفا و مروه) کنید چون خداوند سعی را بر شما واجب کرده است.

 

واجبات حج:

۱ـ بستن احرام از مقیات: به طوری که لباس‌هایش را درآورد و لباس احرام بپوشد آنگاه نیت کند و بگوید: لبیک اللهم بعمرة أو لبیک اللهم حجة و عمرة. خداوندا فرمان تو را برای انجام عمره لبیک می‌گویم یا بگوید: خداوندا فرمان تو را برای انجام حج و عمره لبیک می‌گویم.

 

۲ـ بیتوته کردن و ماندن در منی شب‌های تشریق: چون پیامبر در آنجا بیتوته کرد: رخص لرعاء الإبل فی البیتوته، یرمون یوم النحر، ثم یرمون الغد و من بعد الغد بیومین و یرمون یوم النفر.[۷] (پیامبر) به شتربانان اجازه داد که می‌توانند شب در منی نمانند، و روز قربانی و دو روز بعد از آن و روز رفتن از منی به جمرات سنگ پرتاب کنند.

بنابراین اجازه دادن پیامبر به شتربانان دلیلی بر وجوب ماندن دیگران در منی است.

 

۳ـ  پرتاب سنگ به طور مرتب: به این صورت که روز عید قربان (قبل از زوال)، جمره عقبه را با هفت سنگ کوچک بزند و در ایام تشریق (سه روز بعد از قربانی) به طرف هر سه جمره سنگ پرتاب کند، هر روز بعد از زوال آفتاب (مایل شدن آب به طرف مغرب)، هر جمره را با هفت سنگ کوچک هدف قرار دهد، از جمره اول شروع کند، سپس جمره وسطی و در نهایت جمره عقبه را بزند.

 

۴ـ طواف وداع: به دلیل حدیث ابن عباس: أمر الناس أن یکون آخر عهدهم بالبیت، إلا أنه خفف عن المرأة الخائض.[۸] «به مردم امر شده که پایان مناسک‌شان طواف بیت‌الله باشد، ولی از زن حائض تخفیف داده شد، (می‌تواند طواف وداع را انجام ندهد.)

 

۵ـ تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر: تراشیدن و کوتاه کردن موی سر از کتاب و سنت و اجماع ثابت شده است: خداوند متعال می‌فرماید: لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤیَا بِالحَقِّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرَامَ إن شَاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رَؤُوسَکُم وَ مُقَصِّرِینَ لاَتَخَافُونَ. (فتح : ۲۷) خداوند خواب را راست و درست به پیامبر خود نشان داده است. به خواست خدا همه شما در امن و امان و سر تراشیده و مو کوتاه کرده و بدون ترس داخل مسجدالحرام خواهید شد.

از عبدالله بن عمر روایت است که پیامبر فرمود: اللهم ارحم المحلقین، قالوا: والمقصرین یا رسول الله؟ قال: اللهم ارحم المحلقین، قالوا: والمقصرین یا رسول الله؟ قال: اللهم ارحم المحلقین، قالوا: والمقصرین یا رسول الله؟ قال: والمقصرین. خداوندا به کسانی که سرشان را می‌تراشند رحم کن، گفتند ای رسول خدا کسانی که موی سرشان را کوتاه می‌کنند چی؟ فرمود: خداوندا به کسانی که سرشان را می‌تراشند رحم کن، گفتند أی رسول خدا کسانی که موی رشان را کوتاه می‌کنند چی؟ فرمود : خداوندا به کسانی که سرشان را می‌تراشند رحم کن، گفتند أی رسول خدا کسانی که موی سرشان را کوتاه می‌کنند چی؟ فرمود: خداوندا به کسانی که موی سرشان را کوتاه می‌کنند رحم کن.

جمهور فقهاء در حکم تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر اختلاف نظر دارند. اکثرشان بر این عقیده‌اند که تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر واجب است و انجام ندادن آن با ذبح حیوان (دم) جبران می‌شود ولی پیروان مذهب شافعی بر این عقیده‌اند که آن رکنی از ارکان حج است. سبب اختلاف آنها نبودن دلیل بر یکی از این دو حکم است همانطوریکه شیخ البانی ـ خدا رحمتش کند ـ (به من) گفته است.

 

فرق ارکان و واجبات

فرق میان ارکان و واجبات حج این است که اگر یکی از ارکان حج و عمره ترک شود با فدیه: (ذبح گوسفند، یا گرفتن ده روز روزه) جبران نمی‌گردد، در حالی که هرگاه یکی از واجبات حج ترک شود، با فدیه: (ذبح گوسفند یا ده روز روزه ـ که سه روز آن در مکه و هفت روز دیگر آن بعد از بازگشت به وطن است ـ ) جبران می‌گردد.

 

سنت های حج:

أـ سنت‌های احرام:

۱ـ غسل هنگام احرام: به دلیل حدیث زید بن ثابت: أنه رأی النبی تجرد لإهلاله و اغتسل.[۹] پیامبر را دیدم که غسل کرد و احرام بست.

 

۲ـ استعمال بوی خوش قبل از احرام: به دلیل حدیث عایشه: کنت أطیب رسول الله لإحرامه حین یحرم، و لحله قبل أن یطوف بالبیت.[۱۰] من پیامبر را قبل از احرامش و نیز هنگام خارج شدن از آن، قبل از آنکه بیت‌الله را طواف کند بوی خوش می‌زدم.

 

۳ـ احرام بستن با ازار و ردای سفید: به دلیل حدیث ابن عباس: إنطلق النبی من المدینه بعد ما ترجل و ادهن و لبس إزاره ورداءه هو و أصحابه.[۱۱] پیامبر بعد از آنکه سرش را شانه و روغن زد و إزار و ردایش را پوشید با اصحابش از مدینه خارج شد.

اما دلیل استحباب سفیدی ازار و رداء حدیث ابن عباس از پیامبر است که فرمود: إلبسوا من ثیابکم البیاض، فإنها من خیر ثیابکم، و کفنوا فیها موتاکم.[۱۲] از لباس‌هایتان سفید را بپوشید زیرا که آن از بهترین لباس‌هایتان است و در آن مرده‌هایتان را کفن کنید.

 

۴ـ نماز خواندن در «دره عقیق» برای کسی که از آنجا عبور می‌کند: به دلیل حدیث عمر که گفت: در (دره عقیق) از پیامبر شنیدم که می‌فرمود: أتانی اللیلة آت من ربی فقال: صل فی هذا الوادی المبارک و قل عمرة فی حجة.[۱۳] دیشب فرستاده‌ای از طرف پروردگارم نزد من آمد و گفت در این دره مبارک نماز بخوان و بگو عمره همراه حج است.

 

۵ـ تلبیه گفتن با صدای بلند: به دلیل حدیث سائب بن خلاد که پیامبر فرمود: أتانی جبریل فأمرنی أن آمر أصحابی أن یرفعوا أصواتهم بالإهلال أو التلبیة.[۱۴] جبرئیل نزد من آمد و به من دستور داد تا به اصحابم بگویم: با صدای بلند تهلیل و تلبیه بگویند. و به همین دلیل اصحاب پیامبر صدایشان را هنگام تهلیل و تلبیه بسیار بلند می‌کردند.

ابوحازم می‌گوید: اصحاب پیامبر وقتی احرام می‌بستند تا صدایشان را بلند نمی‌کردند، به آرامش خاطر نمی‌رسیدند.[۱۵]

 

۶ـ تحمید و تسبیح و تکبیر قبل از تلبیه: به دلیل حدیث أنس: صلی رسول الله و نحن معه بالمدینة الظهر أربعا و العصر بذی الحلیفة رکعتین، ثم بات بها حتی أصبح، ثم رکب حتی استوت به علی البیداء حمدالله و سبح وکبر، ثم أهل بحج و عمرة.[۱۶] در حالی که با پیامبر بودیم، نماز ظهر را در مدینه چهار رکعت و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعت خواند و تا صبح در آنجا باقی ماند سپس سوار (شترش) شد تا به بیداء رسید، و بعد از تحمید و تسبیح و تکبیر به حج و عمره تلبیه گفت.

 

۷ـ رو به قبله تلبیه گفتن: به دلیل حدیث نافع: کان ابن عمر إذا صلی بالغدادة بذی الحلیفة أمر براحلته، فرحلت ثم رکب، فإذا استوت به استقبل القبلة قائما ثم یلبی … و زعم أن رسول الله فعل ذلک.[۱۷] وقتی ابن عمر نماز صبح را در ذوالحلیفه می‌خواند، دستور می‌داد تا شترش را آماده کنند، پس شتر برایش آماده می‌شد. سپس سوار می‌شد، وقتی شتر بلند می‌شد رو به قبله تلبیه می‌گفت و معتقد بود که پیامبر این کار را انجام داده است.

 

ب- سنت‌های ورود به مکه:

۸ و ۹ و ۱۰ـ بیتوته کردن در (ذو طوی)، غسل ورود به مکه، وارد شدن به مکه در روز: از نافع روایت است: کان ابن عمر إذا دخل أدنی الحرم أمسک عن التلبیة، ثم یبیت بذی طوی ثم یصلی به اصبح و یغتسل، و یحدث أن النبی کان یفعل ذلک.[۱۸] ابن عمر وقتی به نزدیک‌ترین مکان حرم می‌رسید، از تلبیه خودداری می‌کرد. سپس در ذو طوی بیتوته می‌نمود و نماز صبح را همانجا می‌خواند و غسل می‌کرد و می‌گفت: پیامبر این کار را کرده است.

 

۱۱ـ ورود به مکه از ثنیه علیا: به دلیل حدیث ابن عمر:کان رسول الله یدخل من الثنیة العلیا، و یخرج من الثنیة السفلی.[۱۹] پیامبر از ثنیه علیا وارد و از ثنیه سفلی خارج می‌شد.

 

۱۲ـ هنگام ورود به مکه پای راستش را مقدم کند و بگوید: أعوذ بالله العظیم، و بوجهه الکریم، و سلطانه القدیم من الشیطان الرجیم، بسم الله، اللهم صل علی محمد و سلم، اللهم افتح لی أبواب رحمتک.[۲۰] پناه می‌برم به خداوند بزرگ و به وجه کریم و سلطان قدیم او از شیطان رانده شده (از رحمت خدا)، به نام خدا، پروردگارا! بر محمد صلوات و سلام بفرست، پروردگارا! درهای رحمتت را بر من بگشای.

 

۱۳ـ وقتی بیت‌الله را دید در صورت تمایل دستهایش را بلند و در حد امکان دعا کند: چون این کار از ابن عباس ثابت شده است[۲۱]. و اگر دعای زیر را که از عمر ثابت است، بخواند نیز خوب است: اللهم أنت السلام، و منک السلام، فحینا ربنا بالسلام.[۲۲] خداوندا! تو سلام (پاک از هر عیب و نقصی) هستی و سلامتی از توست، پس ای پروردگارمان! ما را با سلامتی زنده نگه دار.

 

ت: سنت‌های طواف:

۱۴ـ اضطباع: اضطباع حالتی است که طواف‌کننده إزارش را از زیر بغل راست رد کرده و طرف دیگر آن را بر شانه چپش قرار دهد به طوری که شانه راستش نمایان بماند. به دلیل حدیث یعلی بن أمیه: أن النبی طاف مضطبعا.[۲۳] پیامبر به حالت اضطباع طواف کرد.

 

۱۵ـ لمس کردن حجر الأسود: به دلیل حدیث ابن عمر: رأیت رسول الله حین یقدم مکة إذا استلم الرکن الأسود أول مایطوف یخب ثلاثة‌‌ أطواف من السبع.[۲۴] پیامبر را دیدم وقتی که به مکه آمد، بعد از استلام (دست زدن) حجر الأسود، اولین کاری که کرد این بود که، سه طواف از هفت طواف را بصورت شتابان انجام داد.

 

۱۶ـ بوسیدن حجرالأسود: به دلیل حدیث زید بن أسلم از پدرش: رأیت عمر بن الخطاب قبل الحجر و قال: لو لا أنی رأیت رسول الله قبلک ما قبلتک.[۲۵] عمر بن خطاب را دیدم که حجرالأسود را بوسید و گفت: اگر پیامبر راندیده بودم که تو را می‌بوسد، تو را نمی‌بوسیدم.

 

۱۷ـ گذاشتن پیشانی بر حجرالأسود: به دلیل حدیث ابن عمر: رأیت عمر بن الخطاب قبل الحجر، و سجد علیه، ثم عاد فقبله و سجد علیه ثم قال: هکذا رأیت رسول الله.[۲۶] عمر بن خطاب را دیدم که حجرالأسود را بوسید و پیشانی‌اش را بر آن گذاشت. سپس برگشت و آن را بوسید و پیشانی‌اش را بر آن گذاشت. سپس گفت پیامبر را دیدم که این کار را انجام می‌داد.

 

۱۸ـ تکبیر در کنار حجرالأسود: به دلیل حدیث ابن عباس: طاف النبی بالبیت علی بعیره کلما أتی الرکن أشار إلیه بشیی کان عنده و کبر.[۲۷] پیامبر سوار بر شتر بیت‌الله را طواف می‌کرد. هر وقت به رکن (حجرالأسود) می‌رسید با چیزی که به همراه داشت به آن اشاره می‌کرد و تکبیر می‌گفت.

 

۱۹ـ دویدن آرام (هروله کردن) در سه دور اول از اولین طواف: به دلیل حدیث ابن عمر: أن رسول الله کان إذا طاف بالبیت الطواف الأول، رمل ثلاثة، و مشی أربعة، من الحجر إلی الحجر.[۲۸] پیامبر وقتی که طواف اول را به دور بیت‌الله انجام می‌داد سه دور را به صورت هروله و چهار دور دیگر را با حرکت عادی انجام می‌داد. از حجرالأسود شروع می‌کرد و به آن پایان می‌داد.

 

۲۰ـ لمس کردن رکن یمانی: به دلیل حدیث ابن عمر: لم أر النبی یستلم من البیت إلا الرکنین الیمانیین.[۲۹]پیامبر را ندیدم که چیزی از بیت‌الله را لمس کند مگر دو رکن یمانی.

 

۲۱ـ بین دو رکن این دعا را بخواند: ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار.[۳۰]پروردگارا در دنیا و آخرت خوبی (حسنه) به ما عطا کن و ما را از عذاب آتش محفوظ بفرما.

 

۲۲ـ دو رکعت نماز بعد از طواف، پشت مقام: به دلیل حدیث ابن عمر: قدم رسول الله فطاف بالبیت سبعا، ثم صلی خلف المقام رکعتین، و طاف بین الصفا و المروة و قال، لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ أسوَةٌ حَسَنَةٌ.[۳۱]پیامبر آمد و هفت بار بیت‌الله را طواف کرد سپس پشت مقام دو رکعت نماز خواند و بین صفا و مروه طواف کرد و فرمود به راستی پیامبر الگوی خوبی برای شما است.

 

۲۳ـ قبل از خواندن نماز، در کنار مقام، آیه ( وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِیمَ مُصَلَّی ) را تلاوت کند، و در دو رکعت سوره‌های «الکافرون» و «الإخلاص» را بخواند: به دلیل حدیث جابر: أن رسول الله لما انتهی إلی مقام إبراهیم قرأ،  وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِیمَ مُصَلَّی، ثم صلی رکعتین و کان یقرأ فیهما، قل هو الله أحد  و قل یا أیها الکافرون.  وقتی پیامبر به مقام ابراهیم رسید آیه وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِیمَ مُصَلَّی  را تلاوت کرد سپس دو رکعت نماز خواند و در آنها قل هو الله أحد و  قل یا أیها الکافرون را خواند.

 

۲۴ـ قرار گرفتن بین حجر الأسود و درب (ورودی) به طوری که سینه و صورت و ساعدهایش را روی حجرالأسود قرار دهد: به دلیل حدیث عمرو بن شعیب از پدرش از جدش: طفت مع عبدالله بن عمرو، فلما فرغنا من السبع رکعنا فی دبر الکعبة، فقلت ألاتتعوذ بالله من النار؟ قال أعوذ بالله من النار، قال: ثم مضی فاستلم الرکن، ثم قام بین الحجر و الباب، فألصق صدره و یدیه و خده إلیه، ثم قال: هکذا رأیت رسول الله یفعل.[۳۲] با عبدالله بن عمرو طواف کردم. وقتی هفت (دور طواف) را تمام کردیم، پشت کعبه نماز خواندیم. به او گفتم آیا به خدا پناه نمی‌بری از آتش؟ گفت پناه می‌برم به خدا از آتش، (عمرو) گوید: سپس رفت و حجرالأسود را لمس کردف سپس بین حجرالأسود و درب ایستاد و سینه و صورت و دستهایش را به آن چسباند. سپس گفت: پیامبر را دیدم که این طور می‌کرد.

 

۲۵ـ نوشیدن از آب زمز و شستن سر با آن: به دلیل حدیث جابر: پیامبر این کار را انجام داده است.

 

دـ سنت‌های سعی (صفا و مروه):

۲۶ـ لمس کردن رکن به شیوه‌ای که گفته شد.

۲۷ـ خواندن آیه  إِنَّ الصَّفَا وَ المَروَةَ مِن شَعَائِرِ اللهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ أوِ اعتَمَرَ فَلاَجُنَاحَ عَلَیهِ أن یَّطَّوَفَ بِهِمَا وَ مَن تَطَوَّعَ خَیراً فَإنَّ اللهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ.[ ۳۳] بی‌گمان (دو کوه) صفا و مروه از نشانه‌های (دین) خدا و عبادت الله است. پس هر کس حج بیت‌الله یا عمره را به جای آورد بر او گناهی نخواهد بود که آن دو (کوه) را بارها طواف کند، هر که به دلخواه کار نیکی انجام دهد بی‌گمان خدا سپاسگزار و آگاه است.

سپس وقتی که برای سعی به صفا نزدیک شد بگوید: نبدأ بما بدأ الله به. به آنچه خداوند شروع کرده (صفا) شروع می‌کنیم.

۲۸ـ روی کوه صفا، رو به قبله ایستادن و گفتن: الله أکبر، الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلا الله وحده لاشریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی قدیر. لا إله إلا الله وحده أنجز وعده ونصر عبده و هزم الأحزاب وحده. سپس هر دعایی که خواست بخواند، و این اذکار را سه بار تکرار کند.

 

۲۹ـ بین دو علامت سبز با سرعت زیاد حرکت کردن.

 

۳۰ـ اعمالی را که روی صفا انجام داده مانند رو کردن به قبله و ذکر و دعا، روی مروه هم انجام دهد.

 

ه‍ ـ سنت‌های خروج به طرف منی:

۳۱ـ بستن احرام حجر از منزل در روز هشتم ذی‌الحجه.[ ۳۴]

۳۲ـ روز هشتم ذی‌الحجه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را در منی بخواند و تا ادای نماز صبح و طلوع خورشید در آنجا بماند.

۳۳ـ روز عرفه نماز ظهر و عصر را در نمره (به شکل) قصر و جمع بخواند.

۳۴ـ قبل از غروب خورشید از عرفه خارج نشود.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[۱] متفق علیه: البخاری (۱/۹/۱)، مسلم (۱۹۰۷/۱۵۱۵/۳)، د (۲۱۸۶/۲۸۴/۶)، ت (۱۶۹۸/۱۰۰/۳)، جه (۴۲۲۷/۱۴۱۳/۲)، نس (۵۹/.(۱
[۲]صحیح : [ص. جه ۲۴۴۱]، ت (۸۹۰/۱۸۸/۲)، نس (۲۶۴/۵)، جه (۳۰۱۵/۱۰۰۳/۲)، د (۱۹۳۳/۴۲۵/۵).
[۳] صحیح : [ص. جه ۲۴۴۲]، ت (۸۹۲/۱۸۸/۲)، د (۱۹۳۴/۴۲۷/۵)، جه (۳۰۱۶/۱۰۰۴/۲)، نس (۲۶۳/۵).
[۴]منابع قبلی.
[۵]متفق علیه : خ (۱۷۳۳/۵۶۷/۳)، م (۱۲۱۱/۹۶۴/۲)، د (۱۹۸۷/۴۸۶/۵)، نس (۱۹۴/۱)، ت (۹۴۹/۲۱۰/۲)، جه (۳۰۷۲/۱۰۲۱/۲).
[۶]صحیح : [الإرواء ۱۰۷۲]، أ (۲۷۷/۷۶/۱۲)، کم (۷۰/۴).
[۷]صحیح : [ص. جه ۲۴۶۳]، د (۱۹۵۹/۴۵۱/۵)، ت (۹۶۲/۲۱۵/۲)، جه (۳۰۳۷/۱۰۱۰/۲)، نس (۵۷۳/۵).
[۸]متفق علیه : خ (۱۷۵۵/۵۸۵/۳)، م (۱۳۲۸/۹۶۳/۲).
[۹]صحیح : [ص. ت ۶۶۴]، ت (۸۳۱/۱۶۳/۲).
[۱۰]متفق علیه : خ (۱۵۳۹/۳۹۶/۳)، م (۱۱۸۹-۳۳/۸۴۶/۲)، ـ (۹۲۰/۱۹۹/۱)، بزیادة فیه، د (۱۷۲۹/۱۶۹/۵)، نس (۱۳۷/۵)، جه (۲۹۲۶/۹۷۶/۲).
[۱۱]صحیح : خ (۱۵۴۵/۴۰۵/۳).
[۱۲]صحیح : [ص. ج ۳۲۳۶]، [الجنائز ۶۲]، ت (۹۹۹۲۳۲/۲)، د (۳۸۶۰/۳۶۲/۱۰).
[۱۳]صحیح : [ص. جه ۲۴۱۰]، خ (۵۳۴/۳۹۲/۳)، د (۱۷۸۳/۲۳۲/۵)، جه (۲۹۷۶/۹۹۱/۲).
[۱۴]صحیح : [صو ت ۶۶۳]، ت (۸۳۰/۱۶۳/۲)، د (۱۱۹۷/۲۶۰/۵)، جه (۲۹۲۲/۹۷۵/۲)، نس (۱۶۲/۵).
[۱۵]سند آن صحیح است : این روایت مرسل را سعید بن منصور «المحلی» (۹۴/۷) با سند جید، و همچنین ابن أبی شیبه (فتح الباری ۳۲۴/۳) با سند صحیح از مطلب بن عبدالله نقل کرده است. (مناسک الألبانی ۱۷).
[۱۶]صحیح : [صو د ۱۵۵۸]، خ (۱۵۵۱/۴۱۱/۳)، د (۱۷۷۹/۲۲۴/۵) بنحوه.
[۱۷]صحیح : خ (۱۵۵۳/۴۱۲/۳).
[۱۸]متفق علیه : خ (۱۵۷۳/۴۳۵/۳)، این لفظ بخاری است، و نحوه : م (۱۲۵۹/۹۱۹/۲)، د (۱۸۴۸/۳۱۸/۵).
[۱۹]متفق علیه : خ (۱۵۷۵/۴۳۶/۳)، این لفظ بخاری است، م (۱۲۵۷/۹۱۸/۲)، نس (۲۰۰/۵)، جه (۲۹۴۰/۹۸۱/۲).
[۲۰]صحیح : [الکلم الطیب ۶۵].
[۲۱]سند آن صحیح است : [مناسک الحج ۲۰]، ش (۹۶/۳).
[۲۲]سند آن حسن است : [مناسک الحج ۲۰]، هق (۷۲/۵).
[۲۳]حسن : [ص. جه ۲۳۹۱]، د (۱۸۶۶/۳۳۶/۵)، ت (۱۶۱/۱۷۵/۲)، جه (۹۸۴/۲۹۵۴/۲).
[۲۴]متفق علیه : خ (۱۶۰۳/۴۷۰/۳)، م (۱۲۶۱ – ۲۳۲/۹۲۰/۲)، نس (۲۲۹/۵).
[۲۵]متفق علیه : خ (۱۵۹۷/۴۶۲/۳)، م (۱۲۷۰/۹۲۵/۲)، د (۱۸۵۶/۳۲۵/۵)، جه (۲۹۴۳/۹۸۱/۲)، ت (۸۶۲/۱۷۵/۲)، نس (۲۲۷/۵).
[۲۶]حسن : [الإرواء ۳۱۲/۴]، البزار (۱۱۱۴/۲۳/۲).
[۲۷]صحیح : [الإرواء ۱۱۱۴]، خ (۱۶۱۳/۴۷۶/۳).
[۲۸]صحیح : [ص. جه ۲۳۸۷]، جه (۲۹۵۰/۹۸۳/۲)، این لفظ ابن ماجه است، و بنحوه : خ (۱۶۰۳/۴۷۰/۳)، م (۱۲۶۱/۹۲۰/۲)، د (۱۸۷۶/۳۴۴/۵)، نس (۲۲۹/۵).
[۲۹]متفق علیه : خ (۱۶۰۹/۴۷۳/۳)، م (۱۲۶۷/۹۲۴/۲)، د (۱۷۵۷/۳۲۶/۵)، نس (۲۳۱/۵).
[۳۰]حسن : [ص. د ۱۶۶۶]، د (۱۸۷۵/۳۴۴/۵).
[۳۱]صحیح : [ص. جه ۲۳۹۴]، خ (۱۶۲۷/۴۸۷/۳)، جه (۲۵۵۹/۹۸۶/۲).
[۳۲]در حدیث جابر (در مبحث حج رسول الله -صلى الله علیه وسلم-) گذشت.
[۳۳]همه اینها در حدیث جابر آمده.
[۳۴]همراه با انجام سنت‌های احرام که قبلاً بحث شد.




:: برچسب‌ها: ارکــان , حـج , عمره , آموزش , اهل , سنت ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتاب و نرم افزار اسلامی و آدرس ahlesonatladiz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


RSS

Powered By
loxblog.Com